چند روز پیش ، مقاله ای از راسل ایکاف درباره انحطاط در تحقیق در عملیات می خواندم که در بخشی از آن ، حرفه ها را به سه دسته تقسیم کرده بود:
گروه اول، مبتنی بر ورودی ها، یعنی بر اساس ابزارهای فیزیکی و ذهنی که اعضای آنها برای حل مسائل به کار می برند، هستند. اعضای این نوع حرفه ها ، بر روی هر نوع مسئله ای که تصور شود ابزارهای آنها برای آن مناسب است، کار می کنند. به عنوان مثال می توان ریاضیات کاربردی، آمار، برنامه نویسی کامپیوتر، حسابداری و تحقیق در عملیات را نام می برد. توسعه یک حرفه مبتنی بر ورودی، به صورت افزایش مجموعه ابزارهای مورد استفاده و تعمیم کاربردهای این ابزارها خواهد بود. خطری که وجود دارد، کاربرد مهارت های نامناسب برای حل مسائل است.
گروه دوم ، حرفه های مبتنی بر خروجی هستند. اینها خودشان را با محصولشان، یعنی نوع مسائلی که می توانند حل کنند، تعریف می نمایند. آنها معمولاً از مجموعه متنوعی از ابزارها استفاده می کنند اما نقش کمی در توسعه آنها دارند. نوع سوالاتی که با آن موجه اند، نسبتاً ثابت می ماند اما ابزارهای مورد استفاده آنها، متغیر است. به عنوان مثال، تولیدکنندگان سیستمهای برنامه ریزی و کنترل تولید، سیستمهای اطلاعات مدیریت، آژانس های تبلیغاتی و ممیزها در این گروه قرار می گیرند. اینها فقط باید نگران باشند که تا چه حد، مسائلی که می توانند حل کنند، منطبق با مسائلی است که باید حل شود.
گروه سوم، حرفه های مبتنی بر بازار هستند که بر اساس استفاده کنندگان از خدمات آنها، تعریف می شوند. آنها تلاش می کنند به همه مسائلی که کاربران آنها دارند، بپردازند. اینها نسبت به دو گروه قبلی، از مجموعه گسترده تری از ابزارها استفاده می کنند و با مجموعه بزرگتری از متخصصان مبتنی بر ورودی و خروجی، مشورت می کنند. حرفه های مبتنی بر بازار، از دو گروه قبلی پویاترند چون مسائلی که کاربران آنها با آن مواجه اند، سریعتر از ابزارهای مورد استفاده، تغییر می کنند.
تحقیق در عملیات در ابتدا حرفه ای مبتنی بر بازار بود اما پس از آن به حرفه ای مبتنی بر خروجی و سرانجام به حرفه ای مبتنی بر ورودی تبدیل شد که در آن، مجلات OR ، هیچ تماسی با واقعیت ندارند.
هر شرکت ارائه کننده خدمات باید ببیند می خواهد در کدام گروه قرار گیرد که البته تصمیمی استراتژیک است
۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعه
انواع حرفه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر